چه تهی چه دمی! عجب نهنگی!
بله دیگه این نهنگه هم با اون تهش یعنی همون دمش داره ته می کشه! واقعاً دیگه آخرین نفساشه... بیچاره...
الان که دارم پشت سرم رو نگاه می کنم -منظورم مجازیه، وگرنه دارم صفحه رو نگاه می کنم!- حس می کنم واقعاً امسال یه جورایی روی تلاطم آب بوده. مثل یه نهنگ گنده که روی آب شنا می کنه. یه سال پر از اتفاق های جدید و عجیب غریب! پر از استرس، پر از ناراحتی و البته پر از شادی... همش هم با غلظت زیاد... مخصوصاً دوتای اول! بازم خوبه همش با هم بوده!
توی سال ۹۱، کلی ته داشتم. بزرگترینش ته گرفتن یه مدرک و در درجه ی بالاتر ته درس خوندن بود. ته زندگی خوابگاهی. ته دوری از خونه. ته بودن ۲۴ ساعته با دوستان. و چندتا ته دیگه که خدا رو شکر می کنم که به ته رسید و بهتره توی ذهنم نگهشون دارم! همین اواخر هم یه ته موفقیتی کوچولو داشتم که به ثمر رسید. :)
+ سال دیگه هم که سال مار هست و مار هم که بی سر و ته! :دی
+ امیدوارم زندگی ها توی سال ۹۲ مثل مار بی سر و ته نباشه! اما مثل مار خوش خط و خال باشه و زیرکانه پیش بره!
خب پیشاپیش تبریک می گم که سال و نود یک به ته خودش نزدیک میشه و داره بهمون میگه چقدر خوشبختیم که می تونیم یک بهار و یک سال دیگه رو هم ببینیم...
و از اون طرف هم اومدن سال نو رو تبریک می گم که مثل خود بهار، یه جور تولد دوباره است. (این حرف چقدر آشناس! شما جایی نخوندین؟! :-")
و اینک فقط چندین ساعت تا
ته سال ۹۱!
از همین چند ساعت هم لذت ببرید!